کتاب شهید محمدرضا مغزیان
کتاب قهرمانی در گمنامی سرگذشت سردار شهید محمدرضا مغزیان از شهدای واحد اطلاعات – عملیات قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) به روایت خانواده، بستگان، دوستان و همرزمان شهید
کتاب قهرمانی در گمنامی سرگذشت سردار شهید محمدرضا مغزیان از شهدای واحد اطلاعات – عملیات قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) به روایت خانواده، بستگان، دوستان و همرزمان شهید
کتاب پرواز ساعت شانزده تدوین وقایع و رویدادهای نبرد اول در کردستان را در برمیگیرد که با جمعآوری اسناد و مدارک موجود و دعوت از مطلعین و مصاحبه با آنها صورت گرفته است که حاصل آن گزیدهای از رشادتها و جانفشانیهای رزمندگان اصفهانی در یکی از صحنههای خونبار و باعظمت دفاع از انقلاب اسلامی و مقابله با بحران تجزیهطلبی است.
مردادماه سال 1358، بعد از فرمان تاریخی حضرت امام(ره) برای بسیج مردمی و کمک به محاصرهشدگان در پاوه، دو گردان نیرو با تجهیزات از فرودگاه قدیم اصفهان و با دو فروند هواپیمای ترابری آماده فرود شد، ولی به دلیل ناامن بودن فرودگاه، به ناچار در فرودگاه نظامی و خاکی تیپ زرهی زنجان فرود آمد. از آنجا نیروها، سازماندهی و توجیه شدند و عملیات مردم یاری و پاکسازی مناطق را شروع کردند. با ورود اصفهانیها به منطقه، مردم جشن پیروزی و آزادی را به پا داشتند. رزمندگان به هر روستایی که وارد میشدند، به دعوت و اصرار مردم عزیز کردستان بود و مردم با جشن و پایکوبی و قربانی، از آنها استقبال میکردند. اصفهانیها با توکل به خدا و برای رضای خدا اولین هدیه خود به مردم مهماننواز بومی را محبت و صمیمیت قرار دادند. آنها همزمان با فعالیتها و اقدامات فرهنگی، عمرانی، اجتماعی، بهداشتی و درمانی، آموزشی و مردم یاری، برای استقرار امنیت پایدار در منطقه و پاکسازی آن از وجود ناپاک عوامل ضدانقلاب و مزدور هم تلاش زیادی کردند و با کمک و حضور مردم و جوانان بومی منطقه، ضدانقلاب را از شهرها، روستاها و محورهای اصلی و فرعی اخراج و تا آن طرف با مرزها تعقیب کردند. در این راه اصفهانیها همانند مردم دیگر استانها از جانمایه گذاشتند و شهدای زیادی را تقدیم کردند.
روایتهایی کوتاه از زندگی فرمانده شهید رسول هلالی، فرمانده يگان پيشمرگان مسلمان كردستان از نگاه خانواده، دوستان و همرزمان شهید
روایتهایی کوتاه از زندگی فرمانده شهید غلامعلی طیاره، جانشين عمليات و مسئول محورهاي سپاه سقز از نگاه خانواده، دوستان و همرزمان شهید
معمای دولتو
مجموعه حاضر داستانوارهاي است، بر اساس فاجعه بمباران زندان شماره يك حزب منحله دمكرات كردستان واقع در روستاي مرزي دولتو در صبح روز پنجشنبه، هفدهم ارديبهشتماه 1360. دولتو روستايي از روستاهاي استان آذربايجانغربي است كه در نقطه صفر مرزي در شمالغرب شهر سردشت، بين مرز ايران و عراق قرار دارد. يكي از زندانهاي حزب منحله دمكرات در سالهاي بحران در مناطق كُردنشين غرب و شمالغرب، در اين روستا واقع بود. بمباران زندان دولتو توسط هواپيماهاي عراقي كه منجر به شهيد و مجروح شدن عدهاي از بهترين فرزندان وطن گرديد، به طور حتم نه اولين جنايت وسيع جانيان وابسته به امپرياليسم بود و نه آخرين آن خواهد بود، اما وسعت فاجعه و ويژگيهاي كساني كه در اين ماجرا به شهادت رسيدند، بيانگر عمق وحشت ابرقدرتهاي جهاني از انقلاب مستضعفين و نشان دهنده كينه عظيمي است كه آنها از تودههاي انقلابي اين سامان به دل گرفتهاند.
بررسي شيوههاي عمليات مينگذاري ضدانقلاب در مناطق غرب و شمالغرب و تأثير آن بر افزايش ميزان تلفات و خسارات وارده به يگانهاي جمهوري اسلامي مستقر در منطقه طي سالهاي 1358 تا 1364 صورت گرفته است .